استرس!

یه مدته استرس خیلی زیادی دارم 

به صورتی که جوش زدم و تیک عصبی گرفتم. همش اطرافیان میگن "بابا بیخیال" اما نمیتونم آخه احساس میکنم آیندم بهش بستگی داره. خیلی تلاش کردم واسش اما این آخر آخرا یه خورده تلاشم  کم شده

کنکور بد چیزیه !

دوساله دارم بکوب میخونم امیدوارم نتیجه بده .

بعضی مواقع خودمو فرض میکنم تو بیمارستان که یهو میگن 

"دونگ دونگ دونگ!

آقای دکتر dreamer ...آقای دکتر dreamer به بخش ..."

من هروقت موقع مشکلات از خدا کمک خواستم خدا کمکم کرده .من رفیق زیاد دارم اما رفیق صمیمی غیر از خدا ندارم. بعضی مواقع سر امتحانات یا جلوی یه جمع یه چیزی میخوام یادم نمیاد یا نمیدونم یه مسئله ای رو چطور حل کنم به خدا میگم:" هیچ رفیقی رفیقشو تنها نمیزاره "و اونم تنهام نگذاشته تا حالا.

 ممنونم ازت خدا بخاطر همه چیز

ولی خواهشا روی این یکی خیلی حساسم. کمکم کن 

خب دیگه قبل از این که غش کنم از بیخوابی برم بخوابم...

فعلا شب بخیر

بعدنویس: قهوه اسپرسو نخورید :| اینجوری بیخواب میشید

سلام

سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه

هدفم از ساخت این وبلاگ نوشتن دلنوشته هام بود 

اهدافی دارم توی زندگیم چه مادی و چه معنوی که دوست دارم بهشون برسم 

توی مسیر تلاش کردن برای رسیدن به اونها شرح حال تلاش ها و... رو اینجا براتون مینویسم 

علاقه ی خاصی هم دارم به اینکه خارج از کشور تحصیل کنم و در همین مسیر هم در حال تلاش هستم اما در مورد زندگی کردن در آنجا هنوز نظری ندارم

خوشحال میشم اگه نظراتتون رو بنویسید و دور هم بخونیم 

خوب.... تا پست بعدی خداحافظ